خلاصه داستان: کیم مین گیو ثروت و موفقیت دارد، اما به دلیل حساسیتی که به مردم دارد، زندگی ای منزوی دارد. او سپس با دختری آشنا شده و عاشق او می شود که برای دوست پسر سابقش که یک استاد ربات های نابغه است وانمود می کند ربات است.
خلاصه داستان: خدای آب هابیک از زمین دیدن می کند تا ماموریت خود را با کمک خدمتکارش در جهان بشر، روانپزشک یون سو آه، انجام دهد، که اجدادش قول داده اند که برای نسل ها به خدای آب خدمت کنند. متأسفانه او این کار را نمی کند ...